از مرگ نمی ترسم من فقط نگرانم که در شلوغی آن دنیا مادرم را پیدا نکنم ...
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...
تو این پست قراره هر بار در مورد یه مطلب خاطره بنویسیم و هم نظر بذاریم...
اولین موضوع: خاطره از روزهای اول دانشگاه
درود به همه ی همکلاسی هاهاهاهاهاهام...
اینم از وبلاگمون....
باشد که چرخش واسمون بچرخه........
.: Weblog Themes By Pichak :.